عسل عزیزم نفسمعسل عزیزم نفسم، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 21 روز سن داره
مهلاعزیزم نفسممهلاعزیزم نفسم، تا این لحظه: 20 سال و 6 ماه و 28 روز سن داره

تاتی تاتی عسلم

جشنوارررره

سلام به خاله های عزیز... اینبارهم دوباره درجشنواره شرکت کردیم...به انتخاب همسری این عکس انتخاب شدوگرنه عکسهای زیادی درطبیعت داشتیم حالاباکمک شماخاله هاودوستهای عزیز ببینیم چی میشه... فدای همتون ممنووووون****کد18***به شماره1000891010**** ...
3 خرداد 1394

شیرین ترازعسل تولدت مباررررررک

  عسلم تولدت مبارک*** شیرین ترازعسل تولدت مبارک اینم ازعکسهای تولد..عکسهااون طورکه دلم میخواست نشدولی درکل خوب بودآخه نمیزاشتی ازت عکس بگیرم همش یادرحال خوردن یاشیطنت بودی به زورچندتاعکس خوب ازعکسهادرآوردم..بعدهم که آبجی مهلا باخرابکاری که کردنشدزیادباکیک عکس بندازی( موقع گذاشتن کیک دریخچال کیک چپه شد)هنوزم که یادمون میفته کلی میخندیم ..خلاصه بعدازکلی بازی وشیطنت وعکس انداختن وقردادن خسته شدی وبهونه میگرفتی باخوردن پفیلا درجلوی تلوزیون تولدامسال هم به پایان رسیدعزیزم..ایشالله ۱۲۰ساله بشی شیرین عسل خونه ...
16 ارديبهشت 1394
2033 29 52 ادامه مطلب

پایان پروژه ازشیرگرفتن..رونمایی ازلباس تولد..

سلام به دوستهای گل خودم شرمنده همه شماهستم که پیشتون نیومدم ..ازشیرگرفتن عسلی یه پروژه سنگینی بودکه بالاخره تموم شد..ولی خوب بهم فرصت نمی دادتابتونم به نت وصل بشم وبهتون سربزنم بازم شرمنده ایشالله جبران میکنم...حالابریم سراغ شیرین عسلم..این روزادیگه به کلی مه مه روفراموش کردی ولی با بدبختی مخصوصاشب خیلی بهونه میگرفتی ومه مه میکردی درطول روزمن وآجی وبابایی چون سرت روگرم میکردیم بهونه نمیگرفتی ولی شب خیلی اذیت میکردی البته شایدبهترباشه بگم اذیت میشدی دلم خیلی برات میسوخت که گریه میکردی چندبارهم نتونستم طاقت بیارم وبهت شیردادم انگارمن بیشترآروم میشدم خلاصه شیرینیه زندگیم این دوران شیردهی هم تموم شدوتوانگارخانوم ترشدی قربونت برم البته اینم بگم ک...
10 ارديبهشت 1394
1177 16 23 ادامه مطلب

۲۳ ماهگیه عسلی

سلام دخمل خوشگلم عسلم..مامانیوببخش که دیربه دیروبلاگتوآپ میکنه این چندوقته که درگیررفت وآمدومهمونی بودیم بعدش هم که شمامریض شدی ..الان خوب شدی ولی کمی ضعیف شدی تصمیم دارم تاهواگرمترنشده ازشیربگیرمت ولی اگه بهت شیرندم خیلی گریه میکنی نمی دونم چیکارکنم علاقه ای هم به شیرپاستوریزه اصلانداری چیکااااااارکنم نمیدونم..چراازشیرگرفتن انقدربده..ازخدامیخوام کمکم کنه به شماهم صبروتحمل بده تابتونی به راحتی این مرحله روبگذرونی *** ازعیدبگم درکل خوب بودامیدوارم که تاآخرش هم خوب باشه این چندتاعکس هم گذاشتم که خونه عمه مهربونت رفته بودیم ازت گرفتم اونجادخمل خوبی بودی ولی گوشی ازدستت کنارنمیرفت ..عکس بعدی هم ازسیزده به درگرفتم خیلی فضای سبزدوستداری همینطورعلا...
20 فروردين 1394
1828 12 12 ادامه مطلب